به شرکتهاي نوپا فرصت دهيم

گفت و گو با حسین امیرآبادی، مدیرعامل شرکت دانش بنیان قطعه سازی و مجموعه سازی کاویان شرق


در سالهايي که گذشت، روند حمايت از شرکتهاي دانش بنیان روزبه روز بهبود بيشتري داشته است؛ يک روز خبر معافيتهاي مالياتي به گوش ميرسد و روز ديگر از تسهيلات ويژه خبر ميدهند. اما مسئولان و دستاندرکاران امر نيز معتقدند هنوز راه زيادي تا رسيدن به شرايط مطلوب وجود دارد و همچنان سنگهاي بسياري پيش پاي شرکتهاي دانش بنیان است.

حسين اميرآبادي، مديرعامل شرکت دانش بنیان قطعه سازي و مجموعه سازي کاويان شرق، استاد و عضو هيئت علمي دانشگاه بيرجند است و چند سالي است که مديريت اين شرکت را بر عهده دارد. او در مصاحبه پيش رو، بيش از هر چيز از مشکلاتي ياد ميکند که ميتواند شرکتي نوپا را زمين بزند، يا کارآفرينان اين حوزه را نااميد کند؛ مشکلاتي که خود نيز آنها را تجربه کرده است.

شرکت شما در چه سالي تاسيس شد و در چه زمينهاي فعاليت ميکند؟

ما سال 91 شرکت را به ثبت رسانديم، اما عملا فعاليت آن را از سال 94 با يک محصول آغاز کرديم به نام دمپر براي اتاقهاي ايزوله. کار شرکتمان هم توليد دمپر در همه سايزهاست. اگر بخواهم برايتان از موارد کاربرد دمپر مثال بزنم، ميتوانم به تيپ خاصي از دمپر اشاره کنم که هابند است و در کانالهاي هوارساني بيمارستانها استفاده ميشود. اين براي مواقع اضطراري است. فرض کنيد فردي مبتلا به يک بيماري واگيردار در اتاقي بستري است و ما ميخواهيم هواي آلوده اين اتاق از طريق کانالها به اتاقهاي ديگر سرايت نکند. در اين حالت دمپر نصب ميکنيم که مسير هوا را ببندد. براي توليد دمپر روي يک نمونه مهندسي معکوس انجام داديم، اما سايزهاي ديگرش را خودمان ساختيم.

کيفيت محصول توليدي شما در مقايسه با نمونه هاي خارجي و داخلي موجود در چه سطحي است؟

ميتوانم با اطمينان بگويم که محصول ما از 70، 80 درصد محصولاتي که در بازار وجود دارد، بهتر است و مشکلي ندارد. حتي کار رقباي ديگر را که نگاه مي کنم، ميبينم اين محصولي که ما توليد ميکنيم، حتي از نظر ظاهري هم مشخص است که داراي کيفيت بالاتري است.

 چطور شد که تصميم گرفتيد اين شرکت را تاسيس کنيد؟

من هيئت علمي دانشگاه و دانشيار دانشگاه بيرجند هستم. رشته تحصيليام نيز مهندسي مکانيک، گرايش ساخت و توليد است. 10 سال است تدريس ميکنم و حدود 12 سال نيز خواندن اين درس طول کشيده و در بهترين دانشگاه هاي کشور درس خواندهام. يک سال نيز خارج از کشور بودهام و اين زمينه کاري از نزديکترين موارد به تخصصي است که دارم.

 در اين مدت با چه مشکلاتي روبه رو بودهايد؟

من سه سال براي اين شرکت عمرم را گذاشته ام و معتقدم مشکلاتي که بيشتر شرکتها دارند، هم اقتصادي است و هم اجتماعي و فرهنگي. چيزي که ميدانم، اين است که صندوق نوآوري و شکوفايي و تمام نهادهايي که در اين مسير قدم برميدارند، هدفشان کمک به شرکتهاست که فعال شوند و پا بگيرند. اما در اين مسير مشکلاتي وجود دارد که براي رسيدن به اين هدف بايد به آنها توجه کرد. آنطور که من ديدهام، عمده شرکتهاي دانش بنیان به دو دسته تقسيم ميشوند. يکي شرکتهايي باسابقه بالا هستند که از يکزماني تصميم گرفته اند دانش بنیان شوند و حالا ميتوانند از تسهيلات دولت در اين خصوص استفاده کنند. اين شرکتها قدرتمندند و سرمايه دارند و اغلب به بازار و مشتري نيز دسترسي دارند. اين دسته در حوزه دانش بنیان با توجه به امکاناتي که داشتهاند، توانسته اند موفق ظاهر شوند و نتايج خوبي بگيرند. دسته ديگر شرکتها به دست کساني تاسيس ميشوند که معمولا از دل دانشگاه ميآيند و نه سرمايه چنداني دارند و نه آشنايي با بازار کار و مشتري. کار براي اينها بسيار دشوار است. اين شرکتها البته خردهتسهيلاتي نيز از دولت ميگيرند، اما سرمايه هاي 100 يا 200 ميليوني که بهشان داده ميشود، کفاف راهاندازي شرکت را نميدهد. از آنطرف در بازار هم به مشکل برميخورند. صرف هيئت علمي بودن نميتواند کمکي به حالشان کند. ممکن است اين شرکتها از نظر فني موفق باشند، اما آنقدر سرمايه ندارند که بتوانند نيروي کافي بگيرند و بخشهاي بازرگاني و بازاريابي و R&D خود را تجهيز کنند. نميشود يکتنه شرکتداري کرد. از سويي ديگر نميتوانند شريک بگيرند، چون واقعا مشارکت در کشور ما مفهوم درستي ندارد و خوب جا نيفتاده و تجربه نشان داده شراکت به جاهاي خوبي نميرسد. مفهوم شريک در جامعه ما ساختاريافته و قانونمند نيست و بنابراين اين امکان هم منتفي است. از اينجاست که شرکتهاي دسته دوم نميتوانند موفق ظاهر شوند و شرکتي کوچک ميمانند.

 اينطور که ميگوييد، شرکت شما در دسته دوم قرار ميگيرد.

بله، شرکت ما هم در دسته دوم جاي ميگيرد. با اينکه سه، چهار برابر آن وام 100 يا 200 ميليوني آورده مالي داشته است، هنوز نتوانسته ايم شرکت توليدي را از حيث مقدمات و تجهيزات اوليه کامل کنيم، چون هزينه هاي راهاندازي شرکت توليدي دانش بنیان بسيار بالاست و تجهيزاتي که استفاده ميکنيم، خاص و گرانقيمت هستند.

 خب به اعتقاد شما راه چاره چيست؟

رفتاري که نهادها با شرکت دانش بنیان ميکنند، مثل اين است که برويم و چند جوان را انتخاب کنيم و بگوييم يک سال فرصت داريد که دونده دوي ماراتن شويد. خب اين کار قطعا شکست ميخورد، چون استعداديابي نکردهايم و يکساله هم نميشود قهرمان المپيک تربيت کرد. حالا کسي که شرکت دانش بنیان تاسيس ميکند، نه در دانشگاه آموزش ديده و نه جاي ديگر. فقط دانش فني دارد. اين فرد بايد پيش از اين آماده ميشد که نشد، و به دليل نداشتن تجربه و سرمايه، تنها ميماند و نميتواند تمام وجوه کار را با هم پيش ببرد تا کار از نظر فني جلو برود، و در زمينه نيروي انساني و بازاريابي عقيم ميماند. جواني که تازه از دانشگاه بيرون آمده، با 200 ميليون تومان نميتواند شقالقمر کند.

شرکتهايي که ما ميبينيم و در دسته دوم قرار دارند، فقط فکر و ذکرشان تحقيق و نمونه سازي است و با بيمه و ماليات و بازار غريبه هستند. انتظارم از نهادهاي ذيربط اين است که انتظار نداشته باشند اين شرکتها ظرف سه سال بتوانند هم در بازار داخلي موفق عمل کنند و هم در اشل بين المللي حرفي براي گفتن داشته باشند و محصول خود را صادر کنند. بايد به اين شرکتها فرصت بدهيم خودشان را پيدا کنند و بازرگاني  صادرات را هم در کنار کار تحقيقي ياد بگيرند. در حال حاضر عملا اين فرصت وجود ندارد. اگر هم بتوانند از موانع عبور کنند، بايد فيالفور جوابگو باشند که بازارشان چه شد و تسهيلاتي را که گرفتهاند، بازگردانند. اينچنين است که شخص درگير مجموعهاي از مشکلات طاقت فرسا ميشود و توان ادامه کار را از دست ميدهد. در بحث تسهيلات خوب است که بازنگري شود و زيادهخواه نباشند و درک کنند کسي که از دامن دانشگاه بيرون آمده و از نظر مالي و بازرگاني ضعيف است، نميتواند با اين تسهيلات معجزه کند. بايد صبر داشت.


کلمات کلیدی
//isti.ir/Z4Cf